از وقتی بلاگفا قطع شده است ، حس و حال وبلاگ خوانی هم کم شده است ، این را از روی تعداد بازدید کننده های وب می فهمم ، خبر رسانی و خبرگیری در باب فعالیتهای کانون ، برای مراکز بسیار مفید است ، چه بسا خیلی از مراکز با مطالعه ی وب مراکز دیگر سعی می کنند برنامه های موفق دیگر مراکز که بازتاب خوبی داشته است و تاثیر گزاری آن مشهود بوده است را در مرکز خود پیاده کنند ، این روند اگر چه نوعی تقلید به حساب می آید اما از دیدگاه من ، نوعی تاثیرگزاری ست ، یادم هست پارسال یکی از همکاران مراکز برنامه ای موفق در باب معرفی عروسک بووکه بارانه در سطح شهر خود انجام داد و این روند صرفا محدود به آن مرکز شد ، آن طرح اگرچه قطعا ایده ای جدید و بکر در نگاه خلاق آن مربی بود اما قابلیت اجرا در دیگر مراکز را نیز داشت اما گاها مراکز بخاطر اینکه متهم به تقلید از فعالیتهای هم نشوند ، سعی می کنند دنبال برنامه های بکرتر بگردند در حالیکه می توانند از تجربیات مراکز دیگر در پربارتر کردن مرکز خود استفاده کنند  ،نظر شخصی من این است که وقتی برنامه ای در مرکزی موفق عمل می کند ، چه خوب است که دیگر مراکز هم بدون نگاه نقادانه و حاشیه نگر، با در نظر گرفتن میزان تاثیر گزاری آن فعالیت ، آن را در مرکز خود نیزبه اجرا دربیاورند ، وقتی فعالیتی در مرکزی منجر به شناخت بیشتر اذهان عمومی ازفضای کانون و فعالیتهایش می شود و ضمن آن تعداد بیشتری از بچه های این سرزمین را به فضای کتابخانه ها می کشاند - در عصری که بچه هایمان شدیدا با وسایل ارتباط جمعی درگیر شده اند - ، اجرای برنامه های موفق دیگر مراکز ، ضمن اینکه مربی خلاق پدید آورنده ی طرح را به عنوان شخصی مبدع و توانمند معرفی می کند ، نشان می دهد که مربیان تا چه اندازه می توانند در فعالیتهای مراکز با هم در تعامل باشند و از تجرییات هم برای پیشبرد اهداف یک استان استفاده کنند .

در این روزهای شلوغ تنها بسنده می کنم به چند تصویر از فعالیتهای این چند روزه و گویا تابستان زودتر از موعد به مرکز ما آمده است :

همکاران مرکز شماره 2 سقز موفق به دریافت لوح تقدیر از مرکز بهداشت شهرستان سقز به پاس تلاش در خصوص پیشگیری از حوادث آخرین چهارشنبه ی سال 93 و نوروز 94 شدند . این لوح توسط سرپرست مرکز بهداشت جناب آقای رضا آهنی به خانمها : کوثر الماسی ، شب بو حسینی و سرگل رشیدپور اهدا شده است .

کودکان مرکز شماره 2 سقز ، با شرکت در نهمین جشنواره ی سراسری دستهای کوچک دعا ، راز و نیازهای معصومانه خود را بر روی کاغذ آوردند ، در این جشنواره 200 دعای کودکان در دو بخش اصلی و ویژه ی این جشنواره شرکت داده شده است و آثار اعضای مرکز به این جشنواره ارسال گردیده است . این جشنواره هر ساله توسط حوزه هنری استان آذربایجان شرقی با هدف جمع آوری مجموعه ای از غنی ترین احساسات خداجویی در میان نسل کودک و نوجوان و ثبت گفتگوی بی آلایش آنها با خالق یکتا برگزار می گردد . امید که دعاهای پاک تمام کودکان جهان نزد خداوند بزرگ ، مورد استجابت قرار بگیرد .

یادم هست سالها پیش که مربی ادبی سی ساعته بودم و آخر هرفصل ، در فرم های گزارش فصلی گم می شدم ..... در بین شعرها و داستان های بچه ها ...، بخش ادبی مراکز ، اعضای نابی دارد که سرچشمه های خلاقیتند ، این بدان معنا نیست که سایر بخش ها خالی از این موهبت باشند  ، اما من فکر می کنم کسانی که با قلم سروکار دارند ، رساترند . بخاطر آوردم  که سالها پیش که برای کلاس ادبی ام  پانل خریده بودند ، کارشناس ادبی مان وقتی من در مرکز نبودم ، و برای بازدید آمده بودند شعری از خودش را به پانل چسبانده بود و پانل را افتتاح کرده بودو رفته بود .... ، آن شعر را به خاطر ندارم اما توجه و مهربانی آن خانم کارشناس در حافظه ی حسی من تا امروز مانده است ، و چه قدر خوب است که آدمها همیشه بتوانند از خودشان فارغ از حسادت ها ، رقابت ها ، و گاها تنش ها ....ردی به جا بگذارند ، ردی از خوبی ها .... ردی از ملاطفت ها ...( ک . الماسی) .

عطر غزل

تو بی رنگ / همچون آب چشمه ای پاک و زلال ...

ومن سبدی در دست / آواره ترینم

و تو پر از آرامش فصل بهار

و من  در تپش جاری نور و نسیم

 روی گلبرگهای گلدان خالی ام

عطر غزل کاشتم

 و تو سبدم را پر از آواز مهربانی کردی

و هنوز هم گلدانم بوی باران می دهد....

( شعر از : شب بو حسینی - مربی ادبی مرکز شماره 2 سقز )