سال 1393 هم دارد کم کم بساطش را جمع می کندو هر سال این روزها ، می نشینم و به سال آینده فکر می کنم و گاه نگران از دست دادن ها می شوم و گاه درطلب به دست آوردن ها ... ، هرسال اسفند ، ماهی های کوچک و ظرف های سبزه ، انگار تنها نماد تغییر فصل می شوند و خیابان های شلوغ که فرصت فکر کردن را از آدمی می گیرند .... بهاریه نوشتن در انبوه آمارگیری مرکز کار دشواری به نظر می رسید ، بنابراین شعری از احسان مهتدی را به پیشواز بهار به همه ی خوانندگان وبلاگ مرکز تقدیم می کنم و تا سال 94 شما را به خدای آرزوهای بزرگتان می سپارم .

سالی لبریز از شادکامی و موفقیت های کاری را برای همکارانمان آرزومندیم . در پناه خدا باشید .

یک روز تعجب کردی /
یک روز خندیدی /
یک روز خسته شدی /
یک روز جنگیدی /
یک روز خوابیدی /
یک روز رنجیدی /
یک روز گریختی /
یک روز گریستی /
یک روز کشته شدی /
یک روز برگشتی  /
یک روز بخشیدی /

و هرگز نفهمیدی کدام فعل /

سرمایه‌ی راستینِ روحِ تو بود /

در زندگی با شال‌های کسی همچون او /

در ذهن تمام زمستان‌ها....

                                                                       احسان مهتدی