امروز صبح در هیاهوی جشن و رفت و آمد خانواده ها و مسوولین ، پدر مادرین فتحی آمده است و بنری حاوی خبر  و تشکر از مربیان مرکز بر درب ورودی نصب کرده است ، ساعت یازده و نیم که جشن تمام شد رفتم دم در و دیدم بنر را چسبانده است به نرده های حیاط و کاممان را شیرین کرده است . درست است که تابستان را بسیار بسیار خسته شدیم و روزانه حضور بیش از چهل تا پنجاه عضو را شاهد بودیم اما بدون هرگونه اغراق و خودستایی می خواهم اینجا بنویسم وقتی خانواده ای تلاشهای یک مربی را ارج می گذارد و حتی شفاهی ، از زحمات مربیان یک مجموعه تقدیر می کند بار خستگی هایمان کم می شود اگر چه در این بین خانواده هایی هم هستند که می خواهندسه ماهه از فرزندشان یک نقاش چیره دست بسازیم و شاکی می شوند که بچه یشان طی سه ماه ، نقاش خوبی نشده است ، اما اگر از بین اینهمه مراجع ، یک نفرشان هم گاهی خستگی هایمان را با کلامی ارزش بگذارد بر جانمان خوش می نشیند و یادمان می رود که تمام روزهای گرم این تابستان را چگونه گذرانده ایم .........

با حضور بیش از دویست نفر از اعضا ، دانش آموزان ، مسوولین ادارات فرهنگی سطح شهر ، معلمان مدارس دخترانه و پسرانه شهرستان سقز و مربیان مهد ، جشن قصه گویی اعضای دختر با حضور پررنگ مادربزگها ، مادران و اعضای قصه گو ، در مرکز شماره 2 سقز ، برگزار شد . طی اجرای این جشن که با هدف توسعه و ترویج فرهنگ قصه گویی ،ایجاد زمینه ی لازم جهت تبادل تجربیات بین مربیان و والدین ، ارتقای کمی و کیفی فعالیت قصه گویی و معرفی بخشی از فعالیتهای مرکز به مخاطبان و اولیای تربیتی برگزار شد ، تلاوت آیاتی چند از کلام الله قرآن مجید توسط قاری خردسال ثنا مجیدی ، پخش سرود ملی ، سخنرانی و خوشامد گویی مسوول مرکز ، قصه گویی پانزده  مادربزرگ قصه گو  از قصه های فولکلور منطقه ی کردستان ، قصه گویی سه نفر از معلمان مدارس ، قصه گویی مربیان و مسوول مرکز ،دف نوازی گروه نوای آسمانی اعضای پسر مرکز ، اجرای سرود (( پیغام خوش )) همراه با موزیک بصورت گروهی توسط اعضای دختر ، اجرای دکلمه ی مادربزرگ قصه گو توسط کانی عبدالله پور ، اجرای قصه گویی توسط اعضای دختر : آیدا احمدی ، ثنا حسینی ، کوثر خدامرادی ، پخش تصاویر اسلاید برخی از فعالیتهای مرکز در طول تابستان از طریق دستگاه پروژوکشن ، تقدیر از تمامی مادربزگهای شرکت کننده در جشنواره و اهدای جوایز به قصه گویان برتر ، اجرای مسابقه ی شفاهی بگو کدام قصه ؟ باطرح سوالاتی پیرامون قصه های روایت شده توسط مادربزرگهای قصه گو ، و پذیرایی با شیرینی از برنامه های اجرایی این جشن بود . مسوول مرکز ، در پایان ضمن تشکر و تقدیر از مربیان هنری و ادبی مرکز به سبب مشارکت در فضاسازی سالن جشن قصه گویی و تقدیر از حمایتهاو همکاری نهادهای فرهنگی مانند : آموزش و پرورش ،  کتابخانه ی عمومی ، بهزیستی ، فرمانداری و شورای شهر شهرستان سقز از فعالیتها و جشنواره های کانون ، حضور مادربزرگها را که نقالان راستین حکایتها و ادبیات شفاهی این مرز و بوم و خطه از کشور اسلامی مان هستند ، فرصت و غنیمتی برای کودکان سقز برشمرد و اذعان داشت که ارتقای فرهنگ کودکان و نوجوانان در گرو حمایت ارگان های فرهنگی همسو با خانواده های فرهنگ دوست و کتابخوان است و برگزاری جشن های قصه گویی در مراکز ، دریچه ای تازه رو به حضور ارزشمند خانواده ها و مادربزرگها و پدربزرگهاییست که سینه یشان آشیانه ی قصه های کهن کردستان است .

دلنوشته های اعضای بخش ادبی مرکز :

خدای مهربان من تو را دوست دارم

به تو ایمان دارم و می خواهم همیشه با تو باشم

خدای خوبم

همیشه با ما و به مردم بینوا کمک کن .

مریض ها را شفا بده

خدایا دست همه ما را بگیر و ما را نا امید مساز .

ای خدای خوب و مهربان

 اوین امینی – کلاس پنجم- مرکز 2 سقز.