مرکز فرهنگی هنری شماره 2 سقز | ||
چه خواهد کرد مرگ / با این پرنده ؟؟؟ / چه خواهد کرد / وقتی پرواز دیگر شهامت نمی خواهد !!!.... خبر تلخ است و ناگهان .... کودکی که در بازدید روز جهانی کودک از مرکزمان به ما سر زده بود ، و او را به دعای خیر شما سپردیم ، دیروز ، در چنگال مرگ به آسمانها رفت . حتی به آذر هم نرسید . چه خواهد کرد مرگ ، با روح معصوم ماهان میرزایی ؟؟؟... (حتی دلم نمی آید برایش پیام تسلیتی بر وبلاگ بنویسم .... تلخ تر از آنم که بتوانم گفت... ( ک . الماسی ) [ دوشنبه 91/8/29 ] [ 4:32 عصر ] [ نویسنده :مرکز فرهنگی هنری شماره 2 سقز ]
بیا با هم بدرخشیم تا افق روشنی انعکاس طلایی خورشید را تجربه کنیم همگام و همنفس باآفتاب مسیر نور را تا افق های معنویت طی کنیم تو هم با من نغمه سرایی کن تا نجابت را با دانه های ایمان در لحظه های سبز باورهایمان برویانیم با باران ایمان در روشنی نجابت و متانت با شبنم امید با عشق به حقیقت سپید فضیلت روزنه ای نو به ذات روحانی خویش بگشاییم ...
( پروین فرخی - مسوول مرکز شماره 2 سقز )
[ دوشنبه 91/8/29 ] [ 11:36 صبح ] [ نویسنده :مرکز فرهنگی هنری شماره 2 سقز ]
با عنایت به بزرگداشت بیست و پنج ذیحجه ، روز توانمندی حقیقی خانواده در گرو نیل به معنویت ، و بزرگداشت هفته ی کتاب و کتابخوانی ، مسابقه ی نقاشی ، با عنوان کتاب و خانواده ، نمایشگاه فروش کتاب و محصولات فرهنگی در مرکز با اجرای فعالیت های معرفی کتاب ، قصه گویی ، معرفی نویسندگان مطرح حوزه ی کودک ونوجوان ، معرفی رمانهای شاخص تازه انتشار نوجوان ، و مسابقه ی شناخت نویسندگان مطرح ایرانی و آثارشان ، مسابقه ی ادبی کتاب : یادگار ماندگار ، با حضور دانش آموزان و اعضای فعال مرکز و مشاور فرماندار در امور بانوان فرمانداری سقز ، خانم سعادت صالحی ، به اجرا در آمد .
[ سه شنبه 91/8/23 ] [ 1:15 عصر ] [ نویسنده :مرکز فرهنگی هنری شماره 2 سقز ]
اگر شما در مجالس عروسی ، جشن تولد ها ، مجالس ختم ، دید و بازدیدهای عید ، با دیدن هر بچه انگار طلای گرانبهایی پیدا کرده اید و دنبال راهی برای پیدا کردن مادر بچه هستید تا با توضیح پیرامون اهداف و فعالیتهای کانون ، مادر و کودک را شیفته ی کانون کنید ، شما مربی موفقی هستید !! چندی پیش فرزند یکی از مربیان کانون که برای دیدار با مادرش به مرکز مان سر زده بود می گفت که توپ هیچ کدام از بچه های همسایه جرات نمی کند وارد حیاط ما شود زیرا فورا مادرم بچه هایی را که دنبال توپ آمده اند به صف می کشد و می پرسد کدامشان عضو بوده و کدامشان نیستند و اگر نیستند چرا نیستند ؟؟؟ و اگر هستند چرا نمی آیند ؟؟؟ و این تراژدی اینقدر تکرار شده که بچه ها دیگرجرات نمی کنند فوتبال بازی کنند ! اگر شما هنگام خریدهای روزانه با دیدن والدین بچه ها از خریدهایتان منصرف می شوید و دنبال والدین راه می افتید و با سلام و احوالپرسی گرم ، با این سوال تکرای والدین را در رودر بایستی قرار می دهید که چرا بچه هایتان به کانون نمی آیند ؟ بی شک شما مربی موفقی هستید . اگر با شنیدن خبر تولد هر کودکی از فامیل ، ضمن تسریع در اهدای کادوی تولد در مهمانی ، از فواید و اهداف کانون برای مادر بچه سخنرانی می کنید و مجبورش می کنید از همان یک هفتگی تولد بچه اش به کانون فکر کند ، بی شک شما مربی خیلی موفقی هستید ! اگر شما در هر زمان و هر مکان با دیدن هر بچه ای بلا نسبت شرطی شده و دنبال شگردی برای جذبش هستید ، شما مربی ای هستید که حرف ندارید از بس توانمند هستید ... اما چه می شود کرد ؟ بچه ها در فصل درس و مدرسه کم پیدایشان می شود و شما که دائم دنبال شکار بچه هستید ، در این فصل ، اندکی صبور باشید بهتر است ، دستتان خالی نمی ماند ، نمایش عروسکی دستتان را می بوسد و کلی جشنواره که هر هفته شما را از غصه ی نبود عضو به صورت کامل ، خارج می کنند !!! گفتگوی یک مربی را در مطب دندانپزشکی با والدین یکی از اعضا در زیر بخوانید : مربی : به به ! سلام والدین ! چرا احمد نمیاد مرکز ؟ والدین : سلام مربی ، احمد درس دارد ! مربی : پس بهش بگید بیاد کانون اونجا درسش رو بخونه . والدین : احمد مریض است ! مربی : خدا نکنه ، ما دوره ی هلال احمر رفتیم بهش بگید بیاد خودمون نسخه براش تجویز می کنیم . والدین : بابای احمد نمیزاره ! مربی : به باباش بفرمایید با احمد بیاد ما کانون را بهش معرفی می کنیم . والدین : باباش سفره ! مربی : به باباش زنگ بزنید بفرمایید امروز باید با احمد به ما سر بزنه ! والدین : باباش سفر خارج از کشوره . مربی : پس با عموش بفرستینش ! فعالیت انیمیشنمان جدیده ! والدین : احمد خودش انیمیشن سه بعدی میسازه تو خونه خانم جان . مربی : پس بیاد واسه نجوم . والدین : خانم جان احمد کل صور فلکی رو بلده ، کلاس ساخت موشکهای فضایی ندارین ؟ مربی : نه!!! مربی : پس لااقل واسه امانت کتاب بیاد. والدین : والله از اینترنت براش 1000 جلد کتاب دانلود کردیم ، فعلا مشغول اونهاست . خداحافظ . مربی : فردا منتظر احمدم ها !!!! والدین : ببینم چی میشه ... ( فردا هرچی مربی منتظر احمد ماند ، احمد به مرکز نیامد ، مربی زنگ زد به منزل احمد تا بازهم پیگیر آمدنش باشد ، والدین بدلیل اینکه از مرکز روزی ده بار به شماره ی منزل احمد زنگ زده شده بود ، شماره را فروخته بودند !!!) ....( به قلم : کوثر الماسی)- آبان 91. [ سه شنبه 91/8/23 ] [ 9:34 صبح ] [ نویسنده :مرکز فرهنگی هنری شماره 2 سقز ]
مرکز شماره 2 سقز با همکاری امور کتابخانه های شهرستان سقز و اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی ، اقدام به برپایی نمایشگاهی از کتاب و محصولات فرهنگی کانون در محل کتابخانه ی عمومی شماره یک سقز واقع در خیابان ساحلی ، داخل پارک مولوی کرد نمود . در این نمایشگاه بیش از 150 عنوان کتاب در معرض دید و خرید علاقه مندان کتاب و محصولات فرهنگی قرار گرفت . این نمایشگاه از 6 الی 26 آبان همه روزه از ساعت 9 صبح الی 20عصر ، پذیرای حضور مشتاقان است . [ چهارشنبه 91/8/17 ] [ 8:16 صبح ] [ نویسنده :مرکز فرهنگی هنری شماره 2 سقز ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |