سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این مطلب را برای بچه هایم می نویسم ، بچه های نوجوانم در کانون ، برای ادیب نعلی ، نیما اعظمی ، مبین کریمی و پویا شیرزاد ، علی صانعی ، مازیار و... که دیروز رفته بودند برایم گل آورده بودند .مؤدبو کلی من را ذوق زده کرده ند و کلی از خستگی های هر روزم را فراموش کردم با اینکارشان. دیروز که پشت میز کتابداری نشسته بودم ، دیدم که آمدند پشت میز کتابداری و خودتان هم مطلعید که بچه های کانون عاشق ایستادن پشت این میز کتابداری هستند و همش می ایستندو نگاه می کنند که ببینند شما مربی عزیز پشت کامپیوتر نشستی داری چکار میکنی و همش می پرسند : خانم کامپیوترتان ویندوز چند است ؟ فلان برنامه را نصب کرده اید یا نه ؟ و از این سوالها...، سرم را بلند کردم و گفتم بچه  لطفا بنشینید الان می آیم کلاس . دیدم که ادیب نعلی پرسید : خانم ! گل فروشی این دور و بر کجا هست ؟ گفتم نمی دانم فکر نکنم این نزدیکی ها گل فروشی باشد . با خنده رفتند حیاط و من هم که سخت درگیر ثبت نام بچه ها در سایت نشریه های رضوی بودم دنباله اش را نگرفتم و مشغول کار خود شدم . دیدم که چند دقیقه بعد بچه ها با دو شاخه گل صورتی قشنگ ایستاده اند . گل را به دستم دادند و من هم کلی ذوق کردم . اما با این سرعت گل از کجا گیر آورده بودند ؟خوب معلوم است گروهی به پارک روبروی کانون رفته بودند و دو تا شاخه گل چیده بودند و تقدیم کرده بودند به مربیشان . نمی دانستم باید بخندم یا دلخور باشم که گلهای پارک را تاراج کرده بودند. بهر حال اتفاق قشنگ این تابستانم در کانون بود و در اینجا میخواهم از تمام عضوهای نوجوان پسرم در مرکز تشکر کنم بخاطر تمام لطفهایشان و چون می دانم اغلبشان به وبلاگ مرکز سر می زنند ، خواستم به نحوی لطفشان را با این تشکر کوچک جبران کنم . به قلم : کوثر الماسی .

 


[ چهارشنبه 91/5/18 ] [ 10:53 صبح ] [ نویسنده :مرکز فرهنگی هنری شماره 2 سقز ]
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 147
بازدید دیروز: 219
کل بازدیدها: 524150